English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2367 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
geotectonic U مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
laws of the game U مقررات مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
monocoque U طرز ساختمان اتومبیل
blueprints U تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint U تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
arrangements U مقررات
arrangement U مقررات
measure U مقررات
regulation U مقررات
precept U مقررات
precepts U مقررات
disposition U مقررات
regulations U مقررات
requirement U مقررات
provisions U مقررات
ordinances U مقررات محلی
mounting instruction U مقررات نصب
holding U نقض مقررات
by law U طبق مقررات
army regulation U مقررات ارتشی
military doctorine U مقررات نظامی
infraction U نقض مقررات
The regulations in force . U مقررات جاری
control measures U مقررات کنترلی
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
by rule U طبق مقررات
government regulation U مقررات دولتی
instruction for assembly U مقررات نصب
standard specification U مقررات استاندارد
ordinance U مقررات محلی
trancscendent U ماورای مقررات
operating instruction U مقررات کار
institute U اصل قانونی مقررات
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
illegally U برخلاف قانون و مقررات
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
lodge-books U کتاب مقررات معماری
officialism U رسمیت مقررات اداری
manual U مقررات کتاب راهنما
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
instituted U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
red tape U مقررات دست و پاگیر
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
instituting U اصل قانونی مقررات
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
racing car U اتومبیل مسابقه
formula car U اتومبیل مسابقه
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
sprint car U اتومبیل روباز مسابقه
prototypes U نوعی اتومبیل مسابقه
indy car U نوعی اتومبیل مسابقه
prototype U نوعی اتومبیل مسابقه
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
cartop U حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
kart U نوعی اتومبیل کوچک مسابقه
indianapolis 00 U نوعی اتومبیل مسابقه 005مایلی
frame U ساختمان
erections U ساختمان
substructures U پی ساختمان
stance U ساختمان
erection U ساختمان
built up U پر از ساختمان
building line U بر ساختمان
building U ساختمان
making U ساختمان
substructure U پی ساختمان
built-up U پر از ساختمان
stances U ساختمان
carbody U ساختمان
structureless U بی ساختمان
structure of an animal U ساختمان
type U ساختمان
typed U ساختمان
types U ساختمان
foundation U پی ساختمان
structuring U ساختمان
mechanisms U ساختمان
structure U ساختمان
homoplastic U هم ساختمان
construction U ساختمان
mechanism U ساختمان
structures U ساختمان
constructions U ساختمان
cartopper U قایق کوچک قابل حمل روی اتومبیل
dragster U نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
grand touring car U نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
pace car U اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
midgets U نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
midget U نوعی اتومبیل مسابقه باچرخهای روباز
length overall U طول ساختمان
physique U ساختمان بدن
hydraulic construction U ساختمان ابی
structuralize U ساختمان کردن
cone U ساختمان مخروطی
physiques U ساختمان بدن
trenches U گود ساختمان
tower building U ساختمان برجی
chapter-house U ساختمان جلسات
high-rise U ساختمان بلند
City Hall U ساختمان شهرداری
zonation U ساختمان غشایی
laminated construction U ساختمان ورقهای
laminated structure U ساختمان لایهای
annexe U ساختمان فرعی
foundation soil U پی ریزی ساختمان
on the stocks U در دست ساختمان
laminated structure U ساختمان متورق
building line U خط کناری ساختمان
exhibition building U ساختمان نمایشگاه
fabric U ساختار ساختمان
facility U مکان ساختمان
steel framed structured U ساختمان فولادی
office building U ساختمان اداری
steel construction U ساختمان فولادی
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1جوش آوردن اتومبیل
1شركت در مسابقه
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1معنی زغال دینام اتومبیل
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com